اگر اینجا هستید و مقاله Red Dead Redemption 2 را مطالعه میکنید می توان گفت به احتمال زیاد شما یک گیمر هستید. اگر هم نباشید، امکان ندارد، کمپانی مشهور راک استار را نشناسید. شرکت بازی سازی معروفی که با اثر بینظیر GTA V معرف حضور همگان هست.
شرکت راکستار که در ساخت بازیهای جهان باز توانایی و قابلیتهای خودش را قبلا نشان داده است. اما امروز قرار است فضای متفاوتی رادر بازی رد دد 2 تجربه کنیم. از کویرهای خشک به جنگلهای سرسبز برویم و پا به دنیای پر رمز و راز غرب وحشی بازی رد دد ریدمپشن ۲ بگذاریم.
سفر به دنیای پر رمز و راز بازی Red Dead Redemption 2
همیشه داشتن علم گذشته به درک حال کمک میکند. برای همین لحظاتی به نسخه اول بازی میرویم تا ببینیم در گذشته این دنیای پر رمز و راز چه گذشته است؟! همان طور که تا الان متوجه شدید داستان رد دد 2 بیشتر از یک بازی شبیه یک فیلم است، البته فیلمی بسیار جذاب! اما نکته جالبی دیگر در داستان بازی وجود دارد که اگر گیمر نباشید به سختی با آن کنار خواهید آمد. با توجه به این که در داستان تاریخ وقایع مشخص است، داستان رد دد 2 قبل از رد دد 1 اتفاق افتاده است. یعنی چیزی که ما تا الان با آن آشنا شدیم آینده بازی رد دد 2 بود.
داستان بازی نسخه اول، حول خانواده جان مارستون میچرخد. جان مارستون، پدر خانواده، پدر و مادرش را در کودکی از دست داده و تحت سرپرستی داچ ون در لیند بزرگ شده و در همان گروه تشکیل خانواده داده است، خانواده ای متشکل از فرزندش جک و همسرش ابیگیل! جان که با روش زندگی داچها بزرگ شده بود، در هیچ کار یاغی گرانهی خلافی کم نمیآورد.
پس از مدتی حادثهای رخ داد که روش زندگی جان را تغییر داد، روشی که به نظر نتیجه خوبی داشت، اما مسیر بسیار دشواری پیش روی جان قرار می داد. در جریان یک سرقت حادثهای رخ داد و جان شدیدا مجروح شد، اما هیچ یک از اعضای گروه داچ به کمک او نیامدند، بله داچها او را در این وضعیت تنها گذاشتند و این اتفاق باعث شد جان دریابد که تیم درستی را انتخاب نکرده است. او تصمیم گرفت خلاف را کنار بگذارد و زندگی جدیدی شروع کند، تا آینده بهتری بدون دردسر برای خانواده اش بسازد. تصمیمی که عملی کردن آن برای جان اصلا ساده نبود . . .
بازگشت جان به دوران سیاه گذشته!
ادگار راس نقش یک مامور دولتی قدرتمند را در بازی Red Dead Redemption 2 بر عهده دارد. او با گروه داچ مشکل داشت و می خواست به آنها حمله کند و آنها را از بین ببرد. اما به تنهایی از پس این کار بر نمیآمد. بنابراین تصمیم گرفت از جان استفاده کند. او به جان پیشنهاد داد که به گروه سابق خود پشت کند و داچها را از بین ببرد. پیشنهادی که بعد از مخالفت جان تبدیل به تهدید شد. ادگار خانواده جان را گروگان گرفت و تهدید کرد که تا پایان ماموریت کشتن داچها آزادشان نخواهد کرد. جان تمایلی نداشت به آن دوران تاریک برگردد اما در نهایت مجبور شد به دنیای تیره و تار گذشته خودش بازگردد ، فقط به خاطر نجات خانواده اش! وی برای حمله به گروه آماده شد.
در اولین نبردش شدیدا آسیب دید و داچ ها هم که متوجه خطر شده بودند از او بیشتر فاصله گرفتند. جان متوجه شد که نمی تواند با یک اسب به جنگ یک ارتش بزرگ برود. او تصمیم به مداوای خود گرفت و روز به روز بهتر می شد و در همان دوران تصمیم گرفت گروهی جدید تشکیل بدهد. گروهی قدرتمند که بتواند داچ ها از بین ببرد. نبردی که آسان نبود اما در نهایت به نفع تیم جدید جان به پایان رسید. یکی از مهیجترین نبردها در بازی ردد 2! در یکی از صحنه ها میبینیم که داچ ون در لیند پس از کمی پر حرفی خودش را از روی صخره ای پایین انداخت. پایانی تلخ بر داستان داچ!
یکی از غم انگیزترین سکانسهای بازی ردد 2
جان پس از موفقیتش در ماموریت برای از بین بردن داچها به زادگاه خودش بازگشت تا خانوادهاش را آزاد کند. ادگار شاهرا به وعده خودش عمل کرد و خانواده جان را آزاد کرد. اندکی گذشت و جان به زندگی خانواده خودش سر و سامان داد و به فکر آیندهای بهتر برای خانوادهاش بود. در مزرعه همه چیز خوب بود، اما زمان زیادی نگذشت که ادگار به مزرعه آنها حمله کرد و جان توانست خانواده اش را نجات دهد اما خودش بعد از کشتن تعداد زیادی از مهاجمان جان سپرد. سکانسی غمانگیز در زندگی جان مارستون!
داچ رابین هود بازی RDR 2
شروع این قسمت از بازی Red Dead Redemption 2 با داچ ون در لیند است. کسی که فکر میکند رابین هود است یا یک فعال انقلابی بزرگ! کسی که فکر می کند می تواند در برابر دولت و سرمایه دار ها بایستد. البته شاید هم نمی داند، او یک دزد و یاغی بیش نیست! داچ برای تشکیل گروه خود از جوانان و نوجوانان استفاده می کرد و با وعده هایی که به آن ها می داد آن ها را خام افکار و عقاید خودش می کرد.
آرتور مورگان 15 سال داشت که وارد گروه داچ شد. او یتیم بود و در اصل راهی بجز همراهی داچ ها نداشت. جان مارستون 12 ساله بود که وارد تیم داچ ها شد. او در آن سن کاری جز دزدی نداشت و بودن در کنار داچ و مورگان برایش پیشرفت محسوب می شد. البته آرتور نقش پررنگ تری در داستان بازی ردد دمپیشن 2 دارد. داچ آنها را زیر پر و بال خود گرفت و بزرگ کرد.
عاشقانهی بی نظیر!
در داستان میبینیم که آرتور و جان رابطه بسیار خوبی دارند. تا اینکه جان با ابیگیل رابطه عاشقانهای را شروع میکند و پس به دنیا آمدن پسرشان جک، تصمیم به کنار گذاشتن جرم و جنایت میگیرد. البته تصمیمی که خیلی پایدارنماند و جان پس از مدتی به گروه بازگشت. ولی ناراحتی آرتور را در پی داشت که معتقد بود جان به خانواده اصلی خود یعنی داچها پشت کرده است.
در دنیای تبهکاران باید درست تصمیم بگیرید!
اگر بخواهیم در مورد داستان Red Dead Redemption 2 صحبت کنیم باید بیش از چند مقاله بنویسیم. پس بدون فوت وقت سراغ اصل مطلب می رویم. بازی مملوء از وقایع، دیالوگ ها و شخصیتهایی است که باهم در تعامل هستند. در اصل باید گفت برگ برنده رد دد ردمپشن 2 در دست شخصیت پردازی بی نظیر آن است. هر شخصیت دیالوگ های ویژه خودش را دارد و رخداد ها تک بعدی نیستند و به عوامل بسیاری بستگی دارند. ادامه داستان در بسیاری از موقعیت ها به شما و تصمیمتان بستگی دارد و اینکه گام بعدی خود را چگونه بر می دارید تا آرتور را به کشتن ندهید!
تجربه لذت بخش اسلحه کشی، پاشنه آشیل سری بازی Red Dead 2!
مگر می شود در غرب وحشی زندگی کرد و از اسلحهها حرف نزد؟ در این نسخه ما شاهد تعداد نسبتا زیادی اسلحه هستیم که بیشتر اسلحههای سبک هستند. یعنی مثل سری GTA شاهد این نیستیم که کاراکتر از جیبش آر پی جی در بیاورد! این خودش به نوعی پیشرفت است. گان پلی پایهای شبیه GTA ها دارد اما بسیار طبیعی تر و حرفه ایتر. پر کردن خشابهای اسلحه و حرکات آن بسیار جذابتر است. سنگینی اسلحهها نسبت به همدیگر در دستان آرتور حس می شوند. اما نقطه قوت اصلی گان پلی موقع شلیک کردن است. در شلیک کردنها میبینیم که جای گلولهها روی بدن به خوبی میمانند. جلوههای خون هم بسیار طبیعی طراحی شده است و ممکن است در مواقعی که با شات گان به سر کسی شلیک می کنید سرش از تنش جدا شود!
نقشهای به عظمت یک جهان!
اگر با تجربه کردن GTA V فکر کردید که نقشهای بزرگتر از آن نخواهید دید سخت در اشتباه بودید. البته همان طور که انتظار میرفت این کار بزرگ فقط از راک استار بر میآمد. نقشه بازی بسیار وسیع است و گشتن در آن از سرگرمیهای شما خواهد بود. طبیعت مثل بقیه قسمتها پویاست و همه کاراکتر ها با هم در تعامل هستند. حیوانات این طرف و آن طرف می روند و شما می توانید با شکار آن ها و فروش پوست و گوشتشان پولی به جیب بزنید. البته ممکن است توسط حمله شیر کوهی یا خرسی تبدیل به وعده غذایی بشوید!
همه اتفاقات بستگی به خودتان دارد! در بازی همه بخش ها باهم در تعاملند. منظره ها تغییر می کنند و این تعامل به انسان های محیط محدود نمی شود. گاهی ممکن است ببینید که گربه ای پرنده ای را به دندان گرفته. یا خرسی زودتر از شما آهویی بخت برگشته را پیدا کرده. این لحظات هستند که گیمر را میخکوب می کنند و آنجا است که می گویید: واو عجب بازی ای است!
تعریف طبیعت Red Dead Redemption 2 در یک کلمه: ستودنی!
طبیعت در اختیار شما شامل جنگل ها، کوه ها و رود هایی می شوند که این گستردگی باعث کم شدن جزئیات آن ها نشده اند. روی کوه های بلند برف دیده می شود. جنگل ها بارانی هستند و کوه ها نمایی بی نظیر دارند. در هر جایی از نقشه که پای بگذارید می بینید سازنده سورپرایزی برای شما تدارک دیده است. حال این سورپرایز ممکن است یک ماموریت ساده باشد، یا یک تمساح گرسنه! اینجا دیگر انتخاب با شما نیست!
وظایف شما گاهی تحمیلی، گاهی خسته کننده!
در روند بازی بجز مراحل اصلی مراحل فرعی هم وجود دارند. چیزی که در سری جی تی ای هم دیده بودیم اما اینجا کم پیش میآید بدون دردسر از نقطه a به b بروید. اما خب بعضی از مراحل خسته کننده هستند و ترجیح می دادیم این گونه نباشد تا این قسمت هم بدون نقص پیش برود. همیشه اتفاقاتی هستند که از سادهترین وقایع جالب ترین صحنه ها در بیاورند. برگ برنده رد دد ردمپشن همین است. حتی در شلیک ساده به یک سوار کار! ممکن است بگویید” خب شلیک می کنیم و از روی اسب میافتد پایین” اما اشتباه می کنید. راک استار برای این صحنه های ساده هم چندین برنامه چیده است. ممکن است ساده از روی اسب بیافتد. پایش به رکاب گیر کند و از اسب آویزان شود و شایدم روی زین بیفتد و به مسیر ادامه دهد! البته ادامه مسیری که شما در آن تصمیم گیرنده نیستید!
تجربه شهرنشینی اولیه آمریکایی در بازی Red Dead Redemption 2
شهرها به شکل جذابی به سبک وسترن و غرب وحشی طراحی شدهاند. در شهر زندگی جریان دارد و مردم به کشاورزی می پردازند، خرید و فروش میکنند. درشکهها در خیابانهای شهر در رفت و آمدند و اقتصاد فعال است.
بین افراد دیالوگهایی وجود دارد که شنیدن آنها هم سرگرمی خوبی است. از زندگیهایشان می گویند و داستانهای جذابی دارند. شاید برای همین جزئیات دقیق باشد که می گویند شروع بازیهای راک استار شروع زندگی در قالب دنیای ویدیویی است!
همه چیز در جای خود و تقریبا بدون نقص!
طبیعی بودن گیم پلی لولی بالاتر از همه بازیهای جهان باز دارد. رد چرخ کالسکه ها و رد پای افراد روی سطح زمین میماند. اگر با اسب به مناطق برفی بروید میبینید که حرکت در برف با حرکت عادی بسیار متفاوت طراحی شده است. صدا گذاریها بسیار دقیق است و ممکن است با اشتباهی کوچک در حین قدم زدن شکاری خوب را فراری دهید! البته یادتان باشد دنیای جهان باز راک استار همیشه باگ هم داشته است. هرچند راک استار در رفع باگها بسیار موفق بوده اما خب هنوزم دیده میشود اسبی که از زمین فاصله دارد و پرواز میکند!
چالش بسیار گسترده و سرگرم کننده!
بازی Red Dead Redemption 2 تعداد زیادی مرحله اصلی و فرعی دارد که ساعتها شما را پای سیستم مینشاند. حتی اگر ماموریتی برای انجام دادن نداشته باشید قطعا مکانهای بسیاری روی نقشه هستنند که از وجود آنها خبر ندارید. کاراکترهای بسیاری هستند که در بازی با آنها آشنا خواهید شد و این قدر دیالوگ نویسیها خوب انجام شده که بعید می دانم ازهیچ کدام از فیلم ها و صحنههای داخل آن چشم پوشی کنید!
بازی رد دد ریدمپشن 2
بازی Red Dead Redemption 2 یک شاهکار بی بدیل است. یک اثر هنری که به بهترین شکل ممکن ساخته شده است. زندگی در دنیای این بازی جریان دارد. بازیکن همیشه درگیر اتفاقاتی است که ناگهان با آنها مواجه میشود. داستان ما را در خودش غرق می کند و در موقعیت های حساس تصمیم گیری برای بازیکن مشکل میشود. اینکه همیشه با گروههای یاغی دیگر بجنگیم، به شکار حیوانات بپردازیم و برای خانواده خود تلاش کنیم. ترکیبی که آن را در هیچ بازی دیگری ندیدیم و باعث جذابیت بازی میشوند. همه اینها در کنار گرافیک و جزئیات عالی باعث شدند رد دد ریدمپیشن 2 از بهترین و ماندگارترین بازیهای جهان باز دنیا بشود.