-
منتشر شده : ۱۰ مهر, ۱۴۰۳
-
بروزرسانی : اسفند ۳, ۱۴۰۳
- نویسنده : Maryam Ebrahimi

فهرست محتوایی
کاپیتان جان سوپ مک تاویش شخصیت فرعی بازی مدرن وارفیر بود و همچنین در Call of Duty: Heroes و کالاف دیوتی آنلاین ظاهر میشود. او شخصیت اصلی در Call of Duty 4: Modern Warfare و Call of Duty: Modern Warfare Remastered به عنوان یک سرباز و سرباز نیروهای ویژه، خدمت به عنوان تکتیرانداز و متخصص تخریب 22 S.A.S. و مدرن وارفیر 2 و مدرن وارفیر 3 به عنوان یک کاپیتان و فرمانده میدانی نیروی ویژه 141، همراه با کاپیتان جان پرایس، همراه با گروهبان گری “راچ” سندرسون و ستوان سایمون “گوست” رایلی تحت فرماندهی او بود.
او در بحران اولتراسیونالیست نقش مهمی داشت، با حضور به عنوان یک تازه وارد در سرویس هوایی ویژه بریتانیا و بخشی از تیم براوو کاپیتان پرایس. بازیکنان علاوه بر شخصیتهای دیگر، نقش سوپ را در Call of Duty 4: Modern Warfare بر عهده میگیرند.
او به عنوان یک NPC در Call of Duty: Modern Warfare 2 حضور دارد، به جز سه سطح آخر بازی، جایی که بازیکن دوباره به عنوان سوپ بازی میکند. در مدرن وارفیر 3، او فقط در سطح اول قابل بازی است و برای بقیه بازی یک NPC است. بعداً در بازی، مکتاویش در اثر انفجار با یوری و سقوط از ارتفاع زیاد هنگام تلاش برای ترور ولادیمیر ماکاروف، کشته میشود و در اثر خونریزی شدید میمیرد.

یک DLC به نام “Soap Legend Pack” برای Call of Duty: Ghosts در 22 آوریل 2014 (Xbox 360، Xbox One) منتشر شد که شامل این موارد میشود: بازیکن میتواند سرباز خود را برای شبیه شدن به سوپ سفارشیسازی کند، همچنین پچ بازیکن با تم شخصیت کاپیتان سوپ، کلاه ایمنی، رتیکل، کارت بازیکن و بک گراند. این پک با قیمت 3.99 دلار عرضه میشود.
بیوگرافی کاپیتان سوپ
اطلاعات زیادی درباره اوایل زندگی سوپ در دسترس نیست، به جز اینکه او به عنوان یک کاتولیک رومی متولد شده است. او اهل اسکاتلند است، که این موضوع از پرچم اسکاتلند روی برچسبهای شناسایی او و همچنین لهجه اسکاتلندیاش مشخص است.
حرفه نظامی
سوپ قبل از پیوستن به SAS، در گردان سوم هنگ چتربازی خدمت کرد و حداقل یک دوره در ایرلند شمالی گذراند.
حرفه SAS
سوپ حرفه خود در SAS را در طول جنگ داخلی دوم روسیه آغاز کرد. در ابتدا، سوپ به عنوان یک ستوان شروع به کار کرد. در حالی که در اردوگاه آموزشی SAS در Credenhill، انگلستان، سوپ یک جلسه آموزشی سریع در مورد سلاحها و تکنیکها توسط یک عضو دیگر SAS، دریافت کرد، قبل از معرفی به کاپیتان جان پرایس و بقیه تیم Bravo. او توسط یک سرباز ناشناخته SAS به عنوان “F.N.G.” (کوتاه شده از ‘Fucking New Guy’) نامیده میشود.
پس از گذراندن آزمون C.Q.B.، سوپ در مورد مأموریت نفوذ و حمله به یک کشتی باری در تنگه برینگ توجیه میشود. در کشتی، آنها یک بمب هستهای با مقصد روسیه را کشف میکنند، دشمن تحقیقات آنها را قطع میکنند. در حین فرار از کشتی محکوم به نابودی، سوپ مجبور شد برای سکو هلیکوپتر تیم بپرد، درست زمانی که شروع به پرواز میکرد. او دستش را از دست داد؛ با این حال، چند ثانیه قبل از اینکه او محکوم به سقوط از وسیله نقلیه شود، سوپ توسط کاپیتان پرایس نجات داده شد.
پس از تکمیل مأموریت، سوپ، پرایس و Gaz به کوههای قفقاز در روسیه سفر میکنند تا فردی را که اطلاعات را برای کشتی باری به آنها داده بود، مردی با کد نام “نیکولای”، استخراج کنند. آنها با همکاری نزدیک با دولت روسیه، وفاداران به رهبری سرگرد کاماروف، با موفقیت نیکولای را از منطقه نبرد پیدا کرده و استخراج میکنند، اگرچه هلیکوپتر آنها توسط یک موشک سطح به هوای اولترا ناسیونالیست سرنگون میشود. تیم Bravo، نیکولای و یک اپراتور دیگر SAS مجبور میشوند از خطوط دشمن راه خود را باز کنند، قبل از اینکه از کمک یک AC-130H Spectre Gunship، با نام رمز “Wildfire”، برخوردار شوند. آنها توسط هلیکوپترها تحت پوشش پشتیبانی هوایی از Wildfire خارج میشوند.
جستجو برای آل-أسد
مأموریت بعدی سوپ با تیم Bravo او را به آذربایجان خواهد برد، جایی که در یک روستای متروکه به دنبال خالد آل-أسد میگردد. پس از یافتن او، سوپ شاهد بازجویی و اعدام آل-أسد به دست کاپیتان پرایس میشود و یاد میگیرد که عمران زاخایف تأمینکننده سلاحهای آل-أسد بوده است. روز بعد، به نظر میرسد سوپ به عنوان پشتیبانی تیم تعیین شده بود و به هر دو تفنگ تکتیرانداز M249 و M21 مجهز شده بود.
او مسئول پوشش عقبنشینی تیم با Minigun از یک Black Hawk سرنگون شده (با نابودی چندین هلیکوپتر اولترا ناسیونالیست در این فرآیند) و انفجار مواد منفجره قرار داده شده در Phase Line Bravo بود. پس از این، سوپ و بقیه تیم Bravo توسط تفنگداران دریایی ایالات متحده به رهبری استاف سرجنت گریگز خارج شدند.
تعقیب پسر زاخایف
آخرین مأموریت مکتاویش در جنگ داخلی روسیه او را به عنوان بخشی از نیروی مشترک تفنگداران دریایی ایالات متحده و اپراتورهای SAS برای نفوذ به روسیه دید تا توانایی هستهای عمران زاخایف را از بین ببرند. پس از گروه بندی با نیروهای آمریکایی، سوپ و متحدانش برای ورود به یک پایگاه اولترا ناسیونالیست و تأمین امنیت آن، به عنوان بخشی از طرح برای گرفتن پسر زاخایف، ویکتور زاخایف، اقدام کردند. پس از چند ساعت، یک کاروان به رهبری خود ویکتور وارد پایگاه میشود.

تیم Bravo، که به عنوان نگهبانان روسی مبدل شدهاند، اجازه میدهند تا ویکتور وارد تأسیسات شود، اما به سرعت نیت واقعی خود را فاش کرده و به نیروهای او حمله میکنند. در طول نبردی که دنبال شد، سوپ و گریگز از یک برج بلند، پشتیبانی تیرانداز برای بقیه تیم فراهم کردند. با این حال، ویکتور زاخایف جیپ خود را به یکی از پاهای برج کوبید و آن را به زمین انداخت و یک حواسپرتی کامل برای فرار فراهم کرد. سوپ، گیج شده، نتوانست ویکتور را قبل از اینکه بتواند فرار کند، سرنگون کند. پس از تعقیب او در یک روستای کوچک و یک ساختمان پنج طبقه، سوپ و بقیه تیم ویکتور را گوشهگیر کردند. ویکتور، که حاضر نبود اسرار پدرش را فاش کند، قبل از اینکه سوپ بتواند سلاح او را بگیرد، خودکشی کرد.
دوران بین جنگها
- کریدنهیل: سوپ در روسیه و سپس در یک بیمارستان نظامی در بیرمنگام، انگلستان بهبود یافت و بعد از آن به کریدنهیل بازگشت. او از اختلال استرس پس از سانحه رنج می برد و معتقد بود که مقصر مرگ گریگز، Gaz و بقیه است و احساس گناه میکرد که خودش زنده مانده است. علاوه بر این، او از اینکه بحران هستهای روسیه پوشیده شده بود عصبانی بود و نسبت به دولتهای آمریکا، انگلستان و فدراسیون روسیه بدبین شده بود. به دلیل این پوشاندن ماجرا، او نمیتوانست به خانواده Gaz بگوید که واقعاً چه اتفاقی برای او افتاده است، حتی اگر احساس میکرد که آنها حق دارند بدانند. با این حال، سوپ از کشتن زاخائف راضی بود و میگفت که این کار ارزشش را داشته است. او همچنین تصور میکرد که پرایس همراه با بقیه کشته شده است. او بیشتر وقت خود را صرف دویدن و تناسب اندام میکرد و قسم خورده بود که قویتر از قبل شود.
- هرفورد: در طول مرخصی، از پیست اسبدوانی مورد علاقه پرایس در هرفورد دیدن کرد. در راه بازگشت به کریدنهیل، به یک فروشگاه دخانیات رفت و یک جعبه از سیگارهای مورد علاقه پرایس خرید.
تشکیل تیم ویژه 141
- ایجاد تیم: پس از مدتی، سوپ و پرایس دوباره با هم متحد شدند و تیم ویژه 141 را تشکیل دادند. این تیم متشکل از نیروهای ویژه از کشورهای مختلف بود که برای مقابله با تهدیدهای تروریستی جهانی ایجاد شده بود. سوپ به عنوان فرمانده میدانی تیم 141 انتخاب شد و به همراه پرایس و سایر اعضای تیم، در ماموریتهای خطرناکی در سراسر جهان شرکت کرد.
تهاجم روسیه
مقامات روسیه جسد آلن را در صحنه کشف کردند و هویت واقعی او را همانطور که شپرد برنامهریزی کرده بود تأیید کردند. این حادثه باعث واکنش خشمگینانه مردم روسیه شد و آنها دولت خود را ملزم به اتخاذ اقدامات شدید علیه ایالات متحده کرد. علیرغم اینکه ماکاروف و تیم حملهگر او مسئول کشتار بودند، هنوز هم این باور وجود داشت که ایالات متحده از حمله ماکاروف حمایت کرده است، زیرا ماکاروف و مردانش به دلیل استفاده از تجهیزات استاندارد ناتو و فناوری نظامی ایالات متحده و همچنین اینکه مهاجمان با لهجه آمریکایی صحبت میکردند و روسی صحبت نمیکردند، به نظر میرسید که آمریکایی هستند.
پس از دریافت فشار شدید از سوی مردم روسیه، رئیس جمهور روسیه، بوریس وورشفسکی، دستور تهاجم تمام عیار به ایالات متحده را داد. ایالات متحده به دلیل ناگهانی بودن حمله (از آنجایی که روسها از یک نسخه تکراری از یک ماژول ACS برای غیرفعال کردن سیستمهای هشدار اولیه NORAD استفاده کردند) غافلگیر شد و در نتیجه، دولت ایالات متحده شپرد را برای رهبری دفاع در برابر نیروهای مهاجم روسیه منصوب کرد.
او همچنین منابع زیادی برای ادامه شکار ماکاروف در اختیار داشت. با 3.5 میلیون سرباز در اختیار او، طرح او برای بازگرداندن ایالات متحده به عنوان قدرتمندترین نیروی جهان در حال اجرا بود و صحنه را برای انتقام خود علیه اولتراسیونالیستها آماده میکرد.

او تیم ویژه 141 را به برزیل فرستاد تا به دنبال آلخاندرو روخاس بگردد، پس از اینکه متوجه شد او در طول کشتار فرودگاه به ماکاروف کمک کرده است. در حالی که این اتفاق در حال رخ دادن بود، شپرد در ایالات متحده در طول حمله روسیه به نیروهای خود فرماندهی میکرد.
در طول حمله روسیه به آکادیا، او هانتر تو-وان را فرماندهی کرد و با کمک یک استریکر به نام هانی بدجر آنها را برای نابودی سلاحهای ضد هوایی روسیه فرستاد. پس از نابودی آنها، شپرد آنها را برای بازیابی یک فرد با ارزش بالا (با کد نام “آیسپیک”) از یک خانه در جاده 4677 بروکمیر فرستاد. هنگامی که هانتر تو-وان رسید، آنها او را مرده در کنار یک سرباز عالی رتبه با یک سرباز زنده در طبقه پایین پیدا کردند. آنها یافتههای خود را با گفتن این جمله نتیجهگیری کردند، “شپرد این را دوست نخواهد داشت.”
جمعآوری منابع برای شکار ماکاروف
تیم ویژه 141 و وفاداران اکنون برای تأمین منابع برای پرایس و سوپ در ماموریت خود برای کشتن ماکاروف تلاش میکنند. اول، آنها انبارهای سلاح، فروشگاهها و مسیرهای قاچاق مورد استفاده توسط شبهنظامیان محلی را در ازای پول برای خرید سلاح از نوک منقار طوطی، گینه ترسیم کردند. سپس آنها به عنوان جزئیات امنیتی برای یک مشتری در غنا برای اسکورت 600 کیلوگرم طلا از فرودگاه بینالمللی آکرا به پیکهای محلی در ازای پول برای خرید بیشتر مهمات، سلاحها و تجهیزات وظیفه دارند.
تلاش برای ترور ماکاروف
“او در مورد چه چیزی صحبت میکند؟!” — سوپ، درست قبل از انفجار بمبها.
اطلاعات به دست آمده از تیم متال، پرایس، سوپ و یوری را به مکان ماکاروف در پراگ هدایت کرد. با کمک کاماروف، پرایس، سوپ و یوری از حواسپرتی مقاومت محلی به نفع خود استفاده کردند تا به مکانهای تعیین شده خود در هتل لوستیگ برسند. پرایس وارد هتل لوستیگ میشد در حالی که سوپ و یوری با تفنگهای تکتیرانداز خود در یک کلیسای نزدیک پوشش میدادند. با این حال، ماکاروف، نگران اینکه در همان تله زاخائف بیفتد، از تلاش برای ترور مطلع شد و بمبهای کاشته شده روی کاماروف و در موقعیت نظارت سوپ و یوری را منفجر کرد.

سوپ یوری را از سوراخ دیوار بیرون کشید تا او را نجات دهد، اما در شعاع انفجار گیر کرد و همراه با سقوط طولانی رنج کشید. سوپ از سقوط جان سالم به در برد، اما در نتیجه انفجار، سقوط و آوار فرو ریخته بر روی او به شدت زخمی شد. درست قبل از انفجار، سوپ به طور خلاصه از آشنایی آن زمان ناشناخته یوری با ماکاروف مطلع شد.
مرگ کاپیتان سوپ
“پرایس، باید بدانی… ماکاروف… می شناسد… یوری.” — آخرین کلمات کاپیتان سوپ به پرایس.
پرایس و یوری با عجله سوپ را به یک خانه امن مقاومت نزدیک بردند، جایی که سوپ افشای اخیر آشنایی یوری با ماکاروف را قبل از مرگش به پرایس منتقل کرد. پس از اینکه پرایس برای مدتی کوتاه در انکار مرگ سوپ بود، برای لحظه ای ساکن شد، سپس M1911 را که برای کشتن عمران زاخائف در سال 2011 استفاده کرده بود و سوپ چند ماه قبل به او داده بود یا برگردانده بود، روی سینه خود قرار داد و دفترچه خاطرات او را از یکی از کیفهای سوپ برداشت. در حین تلاش برای فرار، پرایس یوری را از پلهها پایین انداخت و از او خواست که فاش کند ماکاروف چگونه او را میشناسد. یوری توضیح داد که او دوست ماکاروف بود اما به یکدیگر خیانت کرده بودند.
میراث کاپیتان دوست داشتنی کالاف دیوتی؛ جان سوپ مک تاویش
“ما زائران هستیم، استاد؛ ما همیشه کمی دورتر خواهیم رفت: ممکن است فراتر از آخرین کوه آبی که با برف مسدود شده باشد، آن سوی آن دریاچه درخشان.” — قطعهای از “سفر طلایی به سمرقند” که در آخرین صفحه دفترچه خاطرات سوپ دیده میشود.
مرگ سوپ بعداً به مکمیلان گزارش شد و نام سوپ، جان مکتاویش، بعداً بر روی برج ساعت هرفورد به افتخار سربازان کشته شده SAS حک شد. مرگ سوپ انتقام پرایس از ماکاروف را پس از پایان جنگ جهانی سوم سوخت. پس از پایان جنگ جهانی سوم، پرایس با ماکاروف تماس گرفت تا او را با سرنوشت قریبالوقوع خود تحقیر کند، اما ماکاروف با تحقیر کردن پرایس به او پاسخ داد.
سوالات متداول
-
1چه کسی صداگذاری سوپ مکتاویش را انجام داده است؟
-
1مهم ترین ماموریتهای سوپ مکتاویش چه بود؟
-
1چرا سوپ مکتاویش اینقدر محبوب است؟
-
1آیا سوپ مکتاویش در بازیهای بعدی Call of Duty حضور دارد؟